بهار که نزدیک مى شود، خسته از سرماى سنگین زمستان، در انتظار یک نسیم بهار، به دنبال یک جوانه ى کوچک بر شاخه ى درخت که پیک نوبهار باشد همه ى شاخه ها را جست وجو مى کنیم، غبار یک زمستان طولانى را از چهره ى خانه مى زداییم، شیشه ها را از کدورت خاک پاک مى سازیم، باغچه را از بذر گل هاى ناب پر مى کنیم، گوشه گوشه ى خانه را به زلال انتظارى شیرین مى شوییم ودر دل، شمیم عطر دلکش بهار را دوره مى کنیم وسلامى تازه را بارها درترنم ذهنمان مرور، تا گاه آمدن بهار، مهیا باشیم.

بهار مى آید، بهار سبز حقیقت، بهار پاک ترین دل هاى آسمانى، بهارى ترین بهار تاریخ، به خداى آسمان وزمین قسم که حقیقت دارد. بهار مى آید وخدا زمین مرده را باز زنده مى کند شاید فردا وشاید فردایى دیگر، آنچه حق است وعده ى خداست که بهار مى آید آرى،

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد               عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد