فريب ما نخور آقا، دروغ مي گوييم
به جان حضرت زهرا (س) دروغ مي گوييم
چه ناله اي؟ چه فراقي؟ چه درد هجراني؟
نيا نيا گل طاها دروغ مي گوييم

تمام چشم به راهي و انتظار و فراق
و ندبه هاي فرج را دروغ مي گوييم
دلي كه مأمن دنياست جاي مولا نيست
اسير شهوت دنيا، دروغ مي گوييم

زبان، سخن ز تو گويد ولي براي مقام
به پيش چشم خدا دروغ مي گوييم
كدام ناله غربت؟كدام درد فراق؟
قسم به ام ابيها (س) دروغ مي گوييم

خلاصه اي گل نرگس كسي به فكر تو نيست
و ما به وسعت دريا دروغ مي گوييم
مرا ببخش عزيزم كه باز مي گويم
نيا نيا گل طاها دروغ مي گوييم

ماهیها چقدر اشتباه میکنند..قلاب.علامت کدامین سوال است که بدان پاسخ میدهند؟

آزمون زندگی ما پر از قلابهاییست که وقتی اسیر طعمه اش میشویم میفهمیم ماهیها

 بی تقصیرند..حسد.گینه.خشم.انتقلم.ترس.شهوت.من اسیر کدامین طعمه خواهم شد؟خداوندا دانشی عطا فرما تا از کنار آن قلابها بگذرم که شاید فرصتی برای برگشتن به پاکی دریا نباشد

ای زندانبانان دست از اسیر بی گناه بردارید

یوسف فقط به خاطر گناه برادران دچار غربت وتنهائی در چاه شد آری برخی به خاطر گناه دیگران دچار عذاب ودرد می شوند آری برادران یوسف گناه کردنداما به خاطر گناه وغفلت برادران نه فقط یوسف دچار تنهائی شد بلکه دراین غم پدرش چشمانش رو از دست دادواو را خانه نشین نمود آری درست است زلیخا طالب گناه بود اما چوب گناه زلیخا رو که خورد ؟؟آری زلیخا گناه کرد ویوسف  به خاطر گناه زلیخا در زندان افتاد آن هم زندانی که با ضربات شلاق از او پذیرائی می کردوحال، من و تو همان  زلیخای زمانه هستیم ویوسف این ماجرا هم یوسف زهراست که به خاطر گناهان ما در زندانی به نام زندان غیبت زندانی  شده ای دوستان آیا زمان آن نرسیده  رو به خداوند نمائیم وخواهان آزادی این زندانی بی گناه شویم اهل دل می گویند اگربه مجلس دعائی رفتید بدان تورا دعوت نموده اند وچون می خواستند به تو چیزی بدهند به آن مجلس راهت داده اند دوستان گدائی رو درنظر بگیریدکه به ما می گوید با ما کمکی بکن ما می توانیم به او بگوئیم پولی نداریم واورا رد کنیم اما اگه بگوئیم نه دنبالم بیا تا به درب منزل یا مغازه بروم تا بهت پول بدهم وگدا هم به دنبال ما بیاید بعد به منزل نرسیده گدا رو ناامید کنیم ودست رد به سینه اش بزنیم آیا این کاری درست است؟؟حال وقتی ما هم به مجلسی مثل دعای کمیل می رویم باید اعتراف کنیم چون او خواسته به ما کمکی ونظری نماید ما را دراین مجلس راه داده اما اگر دست خالی ردمان کند او هم همانند شخصی است که گدائی را ناامید نموده واو این چنین نیست پس ای دوستان فرصت رااز دست ندهید تا حساب کارمان به روز جزاکشیده نشده بیائیم به درب خانه قاضی الحاجات رو آورده وآن قدر در بزنیم تا دربه رویمان باز کند وآن وقت  به گنه کار بودن خویش اعتراف کنیم ...........

 "هومعکم اینما کنتم"(قرآن کریم )

  "هومعکم اینما کنتم"(قرآن کریم )

 

هر جا باشید او همراه شماست ،وجود عزیز او برتر از وجود مخلوق است ،

وباوجود مخلوق وحدت ندارد ،بلکه سیطره ی وجودی او همه ی اشیاءرا

در ملک وملکوت فراگرفته است .

جن وانس وملک وموجودات ارضی وسماوی همه مخلوق او وتحت قدرت بی انتهای اوهستند.

جلوه جنت‏به چشم خاكيان دارد بقيع

جلوه جنت‏به چشم خاكيان دارد بقيع

اثر شاعر: شفق کاشانی 

جلوه جنت‏به چشم خاكيان دارد بقيع يا صفاى خلوت افلاكيان دارد بقيع

گر حصار كعبه را جبريل دربانى كند صد چو موسى و مسيحا پاسبان دارد بقيع

گر چه با شمع و چراغ اين آستان بيگانه است الفتى با مهر و ماه آسمان دارد بقيع

گرچه محصولش بظاهر يك نيستان ناله است يك چمن گل نيز در آغوش جان دارد بقيع

گرچه مى‏تابد بر او خورشيد سوزان حجاز از پر و بال ملائك سايبان دارد بقيع

ميتوان گفت ازگلاب گريه اهل نظر بى نهايت چشمه اشك روان دارد بقيع

بشكند بار امانت گرچه پشت كوه را قدرت حمل چنين بار گران دارد بقيع

تا سروكارش بود با عترت پاك رسول كى عنايت‏با كم و كيف جهان دارد بقيع

اين مبارك بقعه را حاجت‏بنور ماه نيست در دل هر ذره خورشيدى نهان دارد بقيع

اينكه ريزد از در و ديوار او گرد ملال هر وجب خاكش هزاران داستان دارد بقيع

چون شد ابراهيم قربان حسين فاطمه پاس حفظ اين امانت را بجان دارد بقيع

فاطمه بنت اسد عباس عم، ام البنين اينهمه همسايه عرش آستان دارد بقيع

در پناه مجتبى در ظل زين العابدين ارتباط معنوى با قدسيان دارد بقيع

باقر علم نبى و صادق آل رسول خفته‏اند آنجا كه عمر جاودان دارد بقيع

 

قرنها بگذشته بر اين ماجرا اما هنوز داغ هجده ساله زهراى جوان دارد بقيع

كس نميداند چرا يا قرة عين الرسول منظره فصل غم انگير خزان دارد بقيع

آخر اينجا قصه گوى رنج‏بى پايان تست غصه و غم كاروان در كاروان دارد بقيع

خفته بين منبر و محرابى اما بازهم از تو اى انسيه حورا نشان دارد بقيع

راز مخفى بودن قبر ترا با ما نگفت تا بكى مهر خموشى بر دهان دارد بقيع؟

شب كه تنها ميشود با خلوت روحانى‏اش اى  مدينه انتظار ميهمان دارد بقيع

شب كه تاريك است و در بر روى مردم بسته‏اند زائرى چون مهدى صاحب زمان دارد بقيع

كاش باشد قبضه خاكم در آن وادى «شفق‏» چون ز فيض فاطمه خط امان دارد بقيع

محمد جواد غفور زاده كاشانى (شفق)

حدیث از امام صادق

آن حضرت فرمود: «اَلْخُلْقُ الحَسَنُ یُمیثُ الْخَطیئةَ کَما تُمیثُ الشَّمْسُ الجَلیدُ؛ خوی نیکو گناهان را ذوب می کند؛ چنانکه خورشید یخ را آب می کند.»

درس هایی از امام صادق (ع)

تسليم در برابر خدا

يکي از ياران امام صادق(ع) مي گويد: براي عيادت از فرزند بيمار امام، به منزل ايشان رفته بودم. حضرت را جلو منزل ديدار کردم که افسرده و محزون بود. حالِ کودک را جويا شدم، فرمود: «به خدا سوگند، او رفتني است.» آن گاه داخل منزل شد و پس از مدتي بيرون آمد، درحالي که اندوهش تسکين يافته بود. من اميدوار و خوشحال شدم و گمان کردم بيمار، بهبود يافته است. بار ديگر از حال کودک پرسيدم. فرمود: از دنيا رفت. با شگفتي گفتم: فدايت شوم هنگامي که زنده بود، غمگين و افسرده بوديد و اينک که فوت کرده است، اندوهگين نيستيد؟ فرمود: «ما خانداني هستيم که پيش از مصيبت اظهار نگراني مي کنيم، ولي چون قضاي الهي وقوع يابد، راضي به رضاي خدا و تسليم امر او هستيم.»